ققنوس 2...
هر جا که می بینم نوشته است : ” خواستن توانستن است ” آتش می گیرم !!! یعنی او نخواست که نشد ؟!
دیـــــــگر استــفــاده نمی کنــم از میــم مالکــیـــت !!! شـــب بـخـیــــــر عـزیــزش دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ، دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت دردم ایــــــن است کــــــه بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!! شیشه... بدترین اختراع انسان است ! درد من تنها و تنها برای من است تو نه آنرا میبینی نه می توانی حس کنی و نه رنج حاصل از آنرا تحمل می کنی اما باور کن می توانی با بودنت تحملش را برای من آسانتر کنی . موعد نارنج و شکوفه، دلم میلرزد. آب و آیینه می آوری و رد میشوی از کنار خاطره هایم در سکوتی محو. مهربان که میشوی بوی رفتن می آید... خوشبختی رنگین کمان لبخند توست ! که.... با هر ترنم باران شکل می گیرد! «فقط خوشحال باش» من اشک آسمان را در می آورم! می روم ... بغض خواهی کرد . اشکها خواهی ریخت غصهها خواهی خورد نفرینم خواهی کرد ! دوست ترم خواهی داشت یک شب فراموشم میکنی فردایش به یادت خواهم آمد عاشق تر خواهی شد امید خواهی داشت ... چشم به راه خواهی بود و یک روز یک روزِ خیلی بد رفتنم را ، برایِ همیشه ، باور خواهی کرد . ناامید خواهی شد و من برایت چیزی خواهم شد مثلِ یک خاطر ه ی دور تلخ و شیرین ولی دور ... خیلی دور و من در تمام این مدت غصهها خواهم خورد اشکها خواهم ریخت خودم را نفرین خواهم کرد ! تمام لحظهها به یادت خواهم بود و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست نخواهی فهمید درکم نخواهی کرد صحبت از عاشق بودن نیست ... صحبت از عاشق ماندن است ! ? "ع ش ق" واژه ی غریبیست عشق... لحظه ای آبادت میسازد، لحظه ای ویران! لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی تضاد و تفاهم، شک و یقین... عجیب قدرتمند است و جادو میکند! خانه ات آباد، ویرانگر لحظه هایم برقرار باشی در دلم تا همیشه ای فاتح شبهای با تو بودنم ... ای عشق...
وقتی از پشت ِ پنجره ، <رفتنت> را می بینم...
اما صدایم به گوش ات نمی رسد
مهربان که میشوی نگرانم میکنی!
Design By : RoozGozar.com |